آهن ملل
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۰۳۷۱۸

کاوه رضایی؛ بدشانس‌ترین بازیکن سال

کاوه رضایی؛ بدشانس‌ترین بازیکن سال
عنوان بدشانس و البته کمی بی‌فکر و جاه‌طلب را این روزها می‌توان به «کاوه رضایی» نسبت داد.
۱۲:۲۴ - ۲۶ بهمن ۱۴۰۱
وانانیوز|

عنوان بدشانس و البته کمی بی‌فکر و جاه‌طلب را این روز‌ها می‌توان به «کاوه رضایی» نسبت داد. بازیکنی که حالا از اینجا رانده و از آنجا مانده شده. نه در لیست استقلال جا دارد و نه در تراکتورسازی. نکته جالب هم اینجاست که هم ساپینتو اعلام کرده او را نمی‌خواهد و هم «خمس» گفته تا من در تراکتورسازی هستم، رضایی جایی در این تیم ندارد. این وسط کسی که کار درست را انجام داده سرمربی تراکتورسازی است که بعد از فسخ قرارداد یک طرفه رضایی با تیم تبریزی نشان داد که قدرت دست کی هست و کی می‌تواند برای تیم تکلیف تعیین کند و بازیکن حق رییس بازی ندارد. کاوه رضایی که به نظر خودش زرنگی به خرج داده بود، فکر نمی‌کرد سرمربی پرتغالی آبی‌ها هم نظر مساعدی نسبت به او نداشته باشد و نتواند بار دیگر پیراهن استقلال را به تن کند. شاید گاهی اوقات لازم باشد که انسان‌ها حقیقت را فدای آرزو‌های خیالی خود نکنند. رضایی اشتباه کرد و چوب اشتباهش را هم دارد می‌خورد. او تا آخر نیم‌فصل بدون تیم باقی می‌ماند تا یاد بگیرد اگر خودش را فوتبالیست حرفه‌ای می‌داند، فوتبالیست حرفه‌ای چنین رفتار‌هایی انجام نمی‌دهد. او که می‌خواست با بازگشت به فوتبال ایران، به چشم سرمربی تیم ملی بیاید و به ترکیب تیم ملی راه یابد، حالا با تصمیمات غلطی که گرفته حتی در لیگ ایران هم شانس بازی کردن را از دست داده است. او فصل گذشته را در تیم بی‌نام و نشان «لوان» بلژیک بازی کرد و آمار فاجعه‌ای هم از خودش به یادگار گذاشت. ۱۳ بازی بدون گل‌زده؛ بنابراین تصمیم گرفت به ایران برگشته و در استقلال مشغول شود تا فرصت ملی‌پوش شدن را از دست ندهد.
واقعا معلوم نیست که در ذهن بازیکنان ما چی می‌گذرد. خیلی بدیهی است که همه دوست دارند یکی از اعضای تیم ملی باشند. اما پوشیدن لباس تیم ملی و شایسته بودن برای ملی‌پوش شدن قیمتی دارد که باید برای رسیدن به آن هزینه‌های بسیاری هم پرداخت. اینکه سودای بازی در آنسوی مرز‌ها مثل «خوره» به جان بازیکنان ما افتاده نه تنها به پیشرفت فوتبال ملی و باشگاهی ما کمک نکرده بلکه، به دلیل نیمکت‌نشینی‌هایی که بازیکنان شاغل در لیگ‌های خارجی با آن مواجه می‌شوند از نظر فنی هم باعث افت کیفیت کاری آن‌ها شده است. مثلا چرا بازیکنی مثل کاوه رضایی باید در تیم بی‌نام و نشانی مثل «لوان» بازی کند؟ باور کنید حتی در اینترنت هم به سختی می‌توان ردی از این تیم‌ها پیدا کرد. روزگاری که خیلی هم دور نیست بازی در لیگ‌های معتبر اروپا فقط خاص بازیکنانی بود که لیاقت رفتن به جمع بزرگان را داشتند. آن هم در چه تیم‌هایی بازی می‌کردند سطح اول فوتبال اروپا. از بایرن مونیخ بگیر تا هامبورگ. به سال‌های آخر دوران بازیگری‌شان هم که می‌رسیدند به کشور‌های حاشیه خلیج فارس رضایت می‌دادند. ولی این روز‌ها که اول از همه خبری از پیشنهاد‌های خوب تیم‌های مطرح اروپا نیست و دوم اینکه بازیکنان با اولین دعوتنامه‌ای که از یک تیم درجه دو یا درجه سه کشور‌های همسایه به دست‌شان می‌رسد سریع چمدان را بسته و راهی می‌شوند. تازه بازیکنی داشتیم که می‌گفت از بچگی عاشق این تیم بوده است! کم شدن ارزش ریال در برابر ارز‌های خارجی یکی از دلایل عمده‌ای هست که بازیکنان را به راهی فریب می‌دهد. ولی پشت این پول‌هایی که از ریال در بازار کارایی بیشتری دارند بسیاری از خواسته‌های دیگر را باید کنار گذاشت.
این بار استقلال بود که از نیامدن رضایی به تیمش سود برد و مجبور نشد غرامت ۱۰ میلیارد تومانی به او را پرداخت کند. احتمالا مدیرعامل استقلال که تقریبا همیشه در برنامه‌های ورزشی تلویزیون حاضر است و از ترکاندن بمب صحبت می‌کند یا در روزنامه خودش از خودش تعریف می‌کند و دست‌مریزاد می‌گوید بیش از همه خوشحال است که رضایی در تیمش جایی ندارد. هم خوشحال است که رضایی به پرسپولیس نرفته هم خوشحال است که قرار نیست ۱۰ میلیارد تومان پول «زور» بدهد. باید این سوال را از کاوه رضایی هم پرسید از اینکه به پرسپولیس نرفت و فریب یک تفاهم‌نامه مثلا حرفه‌ای و پر‌مایه را خورد راضی است یا پشیمان شده که چرا با دقت و سنجیدگی بیشتری به آینده نگاه نکرده است. رضایی می‌توانست در همان بلژیک بماند و با تیم‌های ناشناخته بلژیکی به فوتبال خودش ادامه دهد و قید تیم ملی را بزند یا در همان بلژیک هم آنقدر خوش بدرخشد و مقصدش را عوض کند و به تیم بهتر و لیگ با کیفیت‌تری نقل مکان کند. می‌توانست وقتی که ارسلان مطهری حاضر نشد از لیست آبی‌ها خارج شود خیلی «سنگین و رنگین» با تراکتورسازی تا آخر فصل کار کند و باز هم این شانس را داشته باشد که اگر سرمربی تیم ملی انتخاب شد به چشم بیاید؛ و امید داشته باشد که فصل بعد بتواند در استقلال بازی کند. شاید این وسط یک نفر دیگر هم از اتفاقاتی که برای کاوه رضایی افتاده خوشحال باشد و آن کسی نیست غیر از سرمربی پرسپولیس که این روز‌ها متوجه شده اگر او به عضویت تیمش در می‌آمد با چه مشکلاتی روبرو می‌شد.
همه بدبختی این فوتبال از مشاورانی است که به اسم «دوستی خاله خرسه» کنار بازیکنان هستند و نمی‌توانند به عنوان راهنما نقش خودشان را به خوبی ایفا کنند. آدم‌هایی که اگر به زندگی‌شان نگاه کنیم می‌بینیم خودشان بیش از هر کس دیگری نیاز به مشاور و راهنما دارند حالا به عنوان مشاور، بازیکنان فوتبال را از چاله در می‌آورند به چاه می‌اندازند.
دوری تا آخر فصل و افتی که کاوه رضایی به دلیل بازی نکردن احتمالا با آن مواجه می‌شود می‌تواند برایش بهترین کلاس درس باشد. بهترین درسی که حتی نتوانست از لیگ بلژیک بگیرد. اتفاقاتی که برای رضایی پیش آمد بهترین آموزگاری بود که در طول دوران بازیگری‌اش داشته است. او آموخت که نمی‌تواند خودش را به «زور» به تیمی تحمیل کند، چون در نهایت این سرمربی است که بازیکن مورد نظرش را انتخاب می‌کند، نباید روی قول و قرار‌های مدیری که از ماندگاری خودش مطمئن نیست حساب کند، و در ضمن به عنوان یک بازیکن حرفه‌ای باید به تیمی که با آن قرارداد دارد متعهد باشد. همیشه راه رسیدن به تیم ملی عضویت در تیم‌های استقلال و پرسپولیس و دیگر تیم‌های مطرح نیست. اگر سرمربی تیم ملی، واقعا هدفش موفقیت تیم ملی باشد هر بازیکنی که بهترین باشد را انتخاب می‌کند فرقی نمی‌کند با چه لباسی به میدان می‌رود و در کدام تیم بازی می‌کند؛ و از همه مهم‌تر زرنگ بازی همیشه جواب نمی‌دهد و نباید به «ریش گرو گذاشتن» مدیری برای نادیده گرفتن قانون دل بست. تجربه تلخی که رضایی در روز‌های بیکاری باید به آن خوب فکر کند.

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث